با سلام

چون این اولین ارسال و نوشته وبلاگ هست, قصد دارم یه معرفی کوچیکی در مورد فعالیت وبلاگ بگم. قصد از نوشتن مطالب اینه که تجربیات این دوران رو با خوانندگان عزیز در میون بذارم و امیدوارم تجربیات و اتفاقاتی که پیش روی من هست و قراره نوشته بشه براتون مفید و جالب باشه! چون من زیاد وبلاگ نویسی نمیکنم احتمال این رو میدم بسیاری غلط املایی و جمله بندی های اشتباه داشته باشم که پیشاپیش معذرت میخوام و بنظرم به این مسائل زیاد دقت نکنیم بهتره تا فضا کامل صمیمی باشه و لذت ببریم!!!

قسمت اول - شروع راه و ثبت نام (ارسال دفترچه)

برگردیم به شهریور 94 جایی که من فارغ التحصیل شدم و لیسانس برق قدرتم رو گرفتم. بعد از اون دیگه وقت رو هدر ندادم و یک راست برای ارسال دفترچه اقدام کردم! با اینکه میتونستم یکسال صبر کنم اما با مشورت بزرگان به این نتیجه رسیدم که وقت طلاست و نباید دست دست کرد که بهترین روزای زندگیمون حیف و میل بشه!

هیچوقت فکرشو نمیکردم همین ارسال دفترچه کلی مکافات داشته باشه! از واکسن زدن و بانک سپه رفتن بگیر تا معاینه پزشکی که امان و فغان از معاینه پزشکی!! خلاصه کارای لازم رو انجام دادم تا برگه سبز رو بهم تحویل دادن! تاریخ اعزام یک اردیبهشت 95 !!!!!!!!!!!!!!!!

قشنگ 7 ماه باید توی نوبت میموندم!! هفت ماه بیکاری! هفت ماه معطلی! هفت ماه در به دری! نگم که خود همین هفت ماه هم بر من هفت سال گذشت! و واقعا هیچکس پاسخگو ومسئول این عمر هدر رفته نیست!

بگذریم,, توی این هفت ماه برای کنکور ارشد کلی درس خوندم. با توجه به تجربیات کنکور نسبتا خوب قبلی, حسابی خودم رو آماده کردم که به خواسته خودم برسم! اما انگار زمین و زمان برای من یکی میبارید!

برگه سفید اومد کد 11 مرکز آموزش شهید دستغیب جهرم ناجا

کنکور عملا پر,,,, کنکور 16 اردیبهشت در تهران برگزار میشه که محاله من بتونم نزیک باشم (شاید بگید میتونستی تمدید کنی ولی با خودم دوتا چهارتا کردم که حالا من تمدید کنم کنکور بدم و کنکور موفق نشم دو ماه دیگه رو هم می سوزونم! پس بهتره خودمو واسه کنکور بعدی آماده کنم که وقت رو برای خودم نگه دارم!)

کرج کجا جهرم شیراز کجا! اسمش آدم رو یاد جهنم میندازه! سعی میکنم این دوماه رو بیخیالی طی کنم که واقعا هیچ موقع نتونستم بیخیالی طی کنم ولی باید سعیم رو بکنم!

به هر حال من تصمیم خودم رو گرفتم این چالش رو هم به جون میخرم و میرم تا چه پیش آید!

خیلی توی اینترنت سرچ کردم تا در مورد آموزشی چیزهای زیادی بفهمم هرچند خیلی هم کمکمون میکنن ولی باید بدونیم که همیشه همه چیز درست نیست! بهتره قبل از رفتن عزم خودمون رو جزم کنیم و این چالش بزرگ رو بجون بخریم! بعدا بهتون میگم وقتی دارم میرم با خودم چیا میبرم و این که اینایی که بردم بدرم خورده یا نه! همینطور میگم چی کم بردم! خلاصه هیچ نگران نباشید همه چیزو میگم!

شاید برای شما که این نوشته رو میخونید و هنوز اعزام نشدید سوال باشه و بخواهید بدونید که:

برای اعزام باید چی کار کرد؟ چه وسایلی باید برد؟ کی باید کچل کرد؟ دوست کیه؟ دشمن کیه؟ رفیق شیم؟ نشیم؟ رژه چیه؟ آنکادر چیه؟ برنامه سین چیه؟ خلاصه چی به چیه؟ کی به کیه؟

باید عرض بکنم که خودمم فعلا درگیرم ولی کمی صبر کنیم با هم به همه این جواب ها برسیم! منم مثل شمایی که داری این نوشته رو میخونی از آینده خبر ندارم! شاید این یکی از جذابیت های خوندن این وبلاگ باشه!